خلاصه ای از زندگی نامه حضرت ابالفضل العباس(ع)
خاندان حضرت عباس (ع):
در سال 26 هجری قمری، حضرت عباس (ع) پایه عرصه گیتی نهاد. مادر
گرامیش فاطمه، دخت حزام بن خالد بن ربیعه بن عامر کلبی و کنیه اش (ام البنین) بود.
چند سال پس از شهادت حضرت فاطمه (س) بود، که
امیرالمومنین از برادرش عقیل، که به اصل و نسب قبایل آگاه بود، درخواست کرد زنی را
از دودمانی شجاع برای او خواستگاری کند و عقیل، فاطمه کلابیه (ام البنین) را برای
آن حضرت خواستگاری کرد و ازدواج صورت گرفت.
امیرالمومنین (ع) از این بانوی گرامی، صاحب چهار پسر به نامهای
عباس، عثمان، جعفر و عبدالله شد.
عباس (ع) ازبرادران دیگرش بزرگتر بود و هر چهار برادر به
امام خویش، حسین (ع) وفادار بودند و در روز عاشورا در راه آن امام جان خود را نثار
کردند.
ارادت قلبی ام البنین (س) به خاندان پیامبر (ص) آنقدر
بود که امام حسین (ع) را از فرزندان خود بیشتر دوست می داشت؛ بطوری که وقتی به این
بانوی گرامی خبر شهادت چهار فرزندش را دادند فرمود: مرا از حال حسین (ع) باخبر سازید و
چون خبر شهادت امام حسین (ع) به او داده شد، فرمود رگهای قلبم گسسته شد، اولادم و
هر چه زیر این آسمان کبود است، فدای امام حسین (ع).
اریخ مفهومی انتزاعی است که حداقل دو معنا از آن مستفاد میگردد: گاه ناظر به وقایع گذشته و گاه معطوف به مطالعه و بررسی وقایع است؛ بنابراین، هم به علم تاریخ و هم به موضوع آن، تاریخ گفته میشود. برای تفکیک این دو مقوله، اصطلاحاً تاریخ را تاریخ (۱) و علم تاریخ را تاریخ (۲) مینامند.
منظور از تاریخ (۱)، مجموعهٔ حوادث فرهنگی، طبیعی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و رویدادهایی است که در گذشته و در زمان و مکان زندگی انسانها و در رابطه با آنها رخ داده است. این رویدادها شامل اموری میشود از قبیل کردارها و دستاوردهای مادی و معنوی بشر و هرآنچه که گفته، اندیشیده و عمل کرده است. تاریخ (۲) معرفتی ناظر به وقایع جزئی و درک پدیدههای ذکرشده است که در ذهن شکل میگیرد و از نوع معرفت درجه یک است. به عبارت دیگر، رویداد (تاریخ)، موقعیتی هستیشناختی دارد و تأویل و فهم از رویداد (علم تاریخ) دارای موقعیتی شناختشناختی است. تاریخ (۲) را بازگو کردن کلیهٔ اعمال گذشتهٔ انسان میداند، بهگونهای که نهتنها در جریان وقایع قرار میگیریم، بلکه علت وقوع آن حوادث را نیز بازمیشناسیم. به عبارت دیگر، هدف تاریخ علاوه بر اینکه معرفت به افراد انسان است، آگاهی به روابط اجتماعی او در گذشت روزگار را نیز هست. منظور از «اجتماعی» در واقع کل اموری است که در حیات آدمی موثر است، نظیر امور اقتصادی، مذهبی، سیاسی، هنری، حقوقی، نظامی و علمی.
علم تاریخ را علم شناخت و تفسیر گذشتهٔ انسانها در پرتو حال میداند که بر اساس روشها، گزینشها و تفسیرهای مورخان به دست میآید و قابلیت پیشبینی کلی ندارد، بلکه مشروط و جزئی و احتمالی است.
تاریخنگاران در بستر زمان خود و با توجه به ایدههای غالب و چگونگی تفسیر گذشته، به نوشتن میپردازند و گاهی اوقات درسهایی آموزنده را برای جامعهٔ خودشان مینویسند. بهگفتهٔ ، «همهٔ تاریخ، تاریخ معاصر است». تاریخ، با پرورش یک «گفتمانِ واقعی از گذشته» از طریق تولید روایتها و تحلیل رویدادهای گذشتهٔ مربوط به نژاد بشر، تسهیلشده است.
همهٔ رویدادهایی که در تعدادی از منابع معتبر ثبت شدهاند و محفوظ ماندهاند، شیوهٔ تشکیل گزارشهای تاریخی را نشان دادهاند. وظیفهٔ گفتمان تاریخی، شناسایی منابعیست که میتوانند بیشترین استفادهٔ مفید را برای تولید علتهای دقیق گذشته بیان کنند.[۱۴]
رشتهٔ تاریخ، گاهی بخشی از و در پارهای از موارد بخشی از طبقهبندی شدهاست. تاریخ همچنین میتواند همچون یک پُل میانرشتهای با ترکیبی از روششناسی بین دو زمینهٔ فوق عمل کند.[۱۵] برخی از تاریخنگاران مستقل، از یکی یا دیگر طبقهبندیها قویاً پشتیبانی میکنند.
بهطور سنتی، تاریخنگاران گزارشهای مرتبط به گذشته را ضبط میکنند؛ هر دو سنت تاریخنگاری مکتوب و تاریخنگاری شفاهی، سعی در پاسخ به پرسشهای تاریخی از طریق مطالعهٔ اسناد مکتوب و گزارشهای شفاهی دارند. برای آغاز، تاریخنگاران از منابع دیگری همچون آثار باستانی، سنگنوشتهها و تصاویر استفاده میکنند. بهطور کلی، منابع دانشیک تاریخی را میتوان به سه رده تقسیم کرد: منابع مکتوب، منابع منقول و منابع مادی. تاریخنگاران اغلب از هر سه مورد استفاده میکنند.[۱۶] اما نوشتن، تاریخ و آنچه از گذشته آمدهاست را جدا میکند